وب هکس

این صفحه را به اشتراک بگذارید
سینما و بازیگران ایران
هنر نزد ایرانیان است و بس
 
مطالبات سينماي ايران از دولت يازدهم؛ بازگشايي خانه سينما، تقويت بخش خصوصي (كامل)
باني‌فيلم آنلاين - ساناز قنبري: 12 مرداد ماه حسن روحاني رييس جمهور منتخب ملت دولت را از محمود احمدي‌نژاد تحويل مي‌گيرد.
با توجه به آنچه بر سينماي ايران در دولت‌هاي نهم و دهم گذشت تجديد نظر در سياست‌هاي سينمايي الزامي به نظر مي رسد. بر اساس آنچه سينماگران در اين روزها عنوان كرده اند اولين گام دولت جديد مي‌تواند بازگشايي خانه سينما باشد. بازگشايي نه آنچنان كه رييس فعلي سازمان سينمايي كشور مي‌پسندد بلكه آنگونه كه اهالي سينما مطلوب مي‌دانند. هر چقدر بازگشايي خانه سينما آسان به نظر مي‌رسد، تقويت زيرساخت‌هاي سينما، حمايت از بخش خصوصي و سامان دادن به وضعيت آشفته توليد و اكران دشوار و زمان بر است. ساده انگاري است اگر تصور كنيم با روي كار آمدن دولت تدبير و اميد مشكلات سينماي ايران يك شبه حل خواهند شد. البته مي‌توان اميدوار بود كه با تدبير و اميد به مرور شاهد بازگشت سينماي ايران به مسير اصلي‌اش باشيم. در گام اول هم بايد ريل‌هايي كه شمقدري و همراهانش جا به جا كرده‌اند را سرجاي خود برگرداند. «باني فيلم» در اين زمينه با جابر قاسمعلي، فريد مصطفوي و حسين شهابي گفت‌وگو كرده است.
 
بازسازي اين ويرانه نياز به معمار سينماي نوين ايران دارد
فريد مصطفوي ـ يكي از فيلمنامه‌نويسان «خون‌ بازي» ـ‌ در اين باره خاطر نشان ساخت: مديران دولتي سينما در اين 4 ساله آنچنان بنيان‌هاي اقتصادي سينما را ويران كردند، آنچنان نهادهاي صنفي را كه در طول 2 دهه به تدريج با تلاش‌ و همت سينماگران شكل گرفته بود زير ضربات اختلاف‌افكني و انشعاب گرفتند كه ايجاد همدلي، اتفاق و رفع سوء تفاهم‌ها بين اهالي سينما و بازسازي و تعمير اين ويرانه نياز به يك آرشيتكت خبره در حد و اندازه مهندس بهشتي معمار سينماي جديد ايران دارد. 
از دولت يازدهم توقع دارم كه بخش خصوصي سينما را تقويت كند
جابر قاسمعلي در گفت‌و‌گو با «باني فيلم» توضيح داد: اگر 4 سال گذشته را مدنظر قرار دهيم، در حوزه فرهنگ (خاصه در سينما) اتفاقات خوبي نيفتاد. مهمترين مشكلي هم كه بروز كرد دوگانگي بين مسؤولان و مديران سينمايي با اهالي سينما بود. معتقدم يكي از بزرگترين اشتباهات دولت دهم بستن خانه سينما بود. در كل اين اتفاقات باعث شد كه تنه اصلي سينما از مديريت سينمايي دور شود و مرز كاملاً مشخصي بين اين دو بوجود بيايد. بنابراين به نظر مي‌آيد آن وظيفه پدري كه از مسؤولان و مديران سينمايي دولت دهم انتظار مي‌رفت، انجام نشد و دعواها كش پيدا كرد. در واقع آن انعطاف لازم، صورت نگرفت و بر آتش اختلافات افزوده شد و نهايتا كار به جايي رسيد كه گفتند مي‌خواهيم خانه سينما را با تعاريف خودمان باز كنيم و طبيعي بود كه مديريت خانه سينما چنين واكنشي را نمي‌توانست بپذيرد.
وي در پاسخ به اينكه آيا دولت جديد مي‌تواند تغييراتي را در جهت بهبود وضعيت موجود اعمال كند، گفت: واقعيت امر اين است كه طي اين 4 سال اخير اتفاقات زيادي به خصوص در حوزه اقتصادي، معيشتي و فرهنگي مردم افتاد و تمام اينها در برنامه‌ها و جلسات مناظره‌اي كه كانديداهاي رياست جمهوري داشتند به نقد كشيده شد. بنابراين وقتي قرار است اقدامات خيلي جدي در تمام حوزه‌هاي سياسي، فرهنگي، اقتصادي و غيره رخ دهد، سينما هم نبايد از اين قاعده مستثني باشد. به عبارت ديگر ما خوشبين هستيم كه دولت يازدهم و شخص آقاي روحاني به عنوان رئيس جمهور منتخب بتواند اين مشكلات را حل كند. اگر اين اتفاق بيفتد كه طبيعتاً مورد انتظار همه اهالي سينماست، انشاا... روزهاي خوبي را پيش رو خواهيم داشت.
فيلمنامه‌نويس «تلفن همراه رئيس جمهور» راهكارش را براي دولت جديد اينگونه بيان داشت: به نظرم در گام اول بايد خانه سينما بازگشايي شود و صنوف حدود خودشان را از دولت جدا كنند. در اينصورت ما صنوفي غيردولتي و صنفي خواهيم داشت. بنابراين اين اولين انتظاري است كه از مسؤولان جديد سينمايي دولت يازدهم انتظار داريم. همچنين توقع داريم حد و حدود نظارت بر روي فيلمنامه‌ها و فيلم تا حد قابل توجهي كاسته شود و اين نظارت‌ها از حالت سليقه‌اي در آيد. اميدوارم فضا به سمت يك نوع آزادي مورد انتظار آحاد ملت سوق پيدا كند. ضمن اينكه چنانكه در بخش اقتصاد هم انتظار دارم كه بخش خصوصي تقويت شود، در سينما هم معتقدم بايد اين اتفاق بيفتد. 
حتي حاميان دولت دهم هم نمي‌‌توانند از عملكرد مديريت سينما طرفداري كنند
حسين شهابي با اشاره به اين نكته كه حرفم را به عنوان يك هنرمند صادقانه مي‌زنم، به «باني فيلم» گفت: به نظرم آنقدر رفتار دولت دهم در حوزه سينما آشكار و عريان بود كه چيزي بر كسي پوشيده نمانده و حتي حاميان خود دولت دهم هم نمي‌توانند از آن طرفداري كنند.
وي در ادامه افزود: مطمئنم كه دولت آقاي روحاني دولت خوبي خواهد بود. به اين دليل كه ديگر از ايني كه هست بدتر نمي‌تواند بشود. يعني آسيب‌هايي كه ما طي اين 8 ساله خورديم به اندازه تمام دوره 33 بعد از انقلاب بود. اميدوارم در دولت يازدهم تمام اين مشكلاتي كه در حوزه‌هاي مختلف مردم با آن درگيرند حل شود و واقعاً آرزو مي‌كنم با همدلي و حمايت يكديگر شاهد روزهاي خوبي در عرصه سينما باشيم.
كارگردان «روز روشن»‌بيان داشت: احتمال مي‌دهم كه در دولت جديد مشكلات به تدريج حل شود و هنرمندان و فرهنگيان نفسي به آسودگي بكشند.
شهابي راهكارش را براي دولت جديد اينگونه بيان كرد: به نظرم بايد هر صنفي را به دست اهلش سپرد. يعني سينما بايد دست متخصصان سينما باشد. مطبوعات بايد دست متخصصانش باشد و... آزادي بيان، آزادي مطبوعات و رسانه‌ها مي‌تواند به رشد و پيشرفت منجر شود. هر چه رقابت سالم‌تر و فضا آزادتر باشد، مي‌توان بيشتر به موفقيت نزديك شد. به عنوان مثال اگر ايراد فيلم من را نتوانند بگيرند، منه فيلمساز نمي‌توانم پيشرفت كنم. اين همان اتفاقي است كه در دولت نهم و دهم افتاد. در كل معتقدم كه هنرمندان بايد آزادي و امنيت شغلي داشته باشند. كافي است كه بخش خصوصي سينما را آزاد بگذارند، در آنصورت خود سينما خودش را رشد مي‌دهد. اگر دولت تصدي‌گري‌هاي بي‌مورد و سانسورهاي بي‌دليل را بردارد، سينما هيچ نيازي به حمايت دولت ندارد. تنها درخواستي كه هنرمندان از رئيس جمهور آينده دارند اين است كه آزادشان بگذارند، سانسورشان نكنند، آزارشان ندهند و... . 



ارسال توسط کاربر
ستاره و لاله اسکندری و زندگی خصوصی شان
وقتی ضبط را روشن می کنم تا درباره مادرش و رابطه مادرانه و دخترانه بپرسم، جدی نشود و دقیق درباره مادری که معتقد است بخش بزرگی از هرآن چیزی که در زندگی است و به آن افتخار می کند را مدیون او است، حرف بزند.
 
[-] اندازه متن [+]

جام کشکول؛
سختگیری یک واژه کلی است اما مامان من به دلیل اینکه معلم بود و خیلی هم اهل برون ریزی نبود، می شود در زمره مامان های سختگیر قرارش داد. اما سختگیری به مفهوم سختگیری خیلی در خانه ما متداول نبود. برخی چارچوب های مشخص وجود داشت که باید آنها را رعایت می کردیم. البته من خیلی تضاد چندانی با مامان و بابا نداشتم. چون تربیتم، زیر سایه آنها بود و این چارچوب ها را می فهمیدم و رعایت می کردم. بزرگ ترین مساله من در زندگی با مامان و بابا، درس نخواندن بود که آن هم بالاخره حل شد و در سال چهارم که فکر کردم درس و مدرک فایده ای ندارد، ۳ سال برای دانشگاه هیچ درسی نخواندم و آنها هم کاری نمی توانستند بکنند. بعد دیگر به عشق تئاتر خودم را جمع و جور کردم، دیپلم گرفتم و رفتم دانشگاه و...

 

 

پس تنها مشکل تان درس نخواندن بود؟

بله، که آن هم حل شد. شاید تنها گلایه ای که من و لاله داشتیم، این بود که چرا ما شبیه خیلی از مادر و دخترها باهم حرف نمی زنیم و درددل نمی کنیم که باز همین هم خیلی مهم نیست، چون به ما یاد داد بتوانیم در یک شرایط چارچوب دار زندگی کنیم و چارچوب ها را خودمان رعایت کنیم. هم من و هم لاله، همچنان پایبند آن چارچوب هایی هستیم که مادرمان به ما یاد داده.

پس راضی هستید؟

به نظر من تربیت پدر و مادر مجموعه خوبی ساخته. درون گرایی و چارچوب های مادرم، با رفتارهای برون گرای پدرم و دوستان و رفت و آمدهایی که داشت، به ما یاد داده درست زندگی کنیم. همیشه آنقدر بنیاد تفکری قوی داشتیم که حتی در سختی ها و مشکلات هم اینها را از دست ندادیم. مثلا در سیستم تربیتی ما این بود که هر امکاناتی، برای هر ۵ نفر ماست و همین، همه ما را به آدم هایی خودکفا تبدیل کرد. اتفاقی که من الان در تربیت ها نمی بینم. الان همه امکانات صرف یک نفر و در نتیجه قدرت استقلال بچه ها کم می شود و... من اینها را دوست ندارم. ما همیشه برای اندازه زندگی خودمان کوک بودیم، اما همیشه با این مفاهیم بزرگ شدیم که حواس?مان به دیگران باشد، به آدم ها کمک کنیم و.... من نمی گویم شاید روش تربیتی کاملا درست بوده، اما به نظرم روش خیلی تاثیرگذار و مثبتی بود.

مادرتان هم به استقلال و هویت شما اصرار داشت؟

دقیقا، اینکه ما دختر بودیم، دلیلی برای این نبود که خیلی از اتفاق ها برای ما ساده تر باشد و برای برادرهایم نه. شاید این در کودکی اذیت کننده بود، اما اگر الان ما را در هر اجتماعی رها کنید، قدرت تطابق داریم. می توانیم سختی ها را پشت سر بگذاریم و بدون رد شدن از خط قرمزها یا سوءاستفاده از جنسیت مان، به آن چیزهایی که می خواهیم برسیم. همیشه تلاش کردیم نان بازویمان را بخوریم. وارد حاشیه نشویم و در اصل تمرکز کنیم و فکر می کنم این مدیون تربیت درست است.

این چارچوب ها هیچ وقت اذیت تان نکرده، یعنی هیچ وقت با خودتان فکر نکردید کاش نزدیک تر بودید؟

شاید به خاطر همسایگی، الان رابطه نزدیک تر باشد اما پدر و مادرم هیچ وقت خودشان را به ما تحمیل نکردند و همیشه هویت مستقل ما را قبول کردند. این الان، برای منی که به دهه ۴۰ زندگی ام نزدیک می شوم و به این هویت مستقل بیشتر از هرزمان دیگری نیاز دارم، خیلی خوب است. شاید یک از دست دادنی داشته باشد، اما نمی توانی هم یک رفاقت بی غل و غش خواهرانه با مادرت داشته باشی و هم استقلال بخواهی. من این را در همان سال های جوانی یاد گرفتم که این دوری هزینه همان استقلالی است که هر آدمی در زندگی اش، رویای آن را دارد. البته این دوری، دوری عاطفی نیست. اتفاقا، عاطفه بین ما خیلی قوی است، اما ظاهری نشان نمی دهیم. هیچ وقت خودمان را بغل مامان نینداختیم که ما را ناز کند، اما همیشه، آن عشق و علاقه واقعی بین?مان وجود دارد. مثلا اینکه وقتی سر سریال آقای جیرانی در ترکیه بودم و شنیدم حال مامان بد شده، کار را رها کردم و برگشتم تهران یا شب هایی که مامان می فهمد من تپش قلب دارم، می آید بالا و من را می برد بیمارستان. اینها بین ما هم جریان دارد، اما خب نوع بروزش متفاوت است و به ما یاد داده احساسات?مان را کنترل و مدیریت کنیم.

فعالیت شما خواهرها هم عجیب است. شما ۲ نفر حسابی فعال هستید، این از امیدواری ای می آید که از خانواده به شما رسیده یا اینکه شکست ناپذیری و فعالیت به شما منتقل شده؟

هر دو. به نظرم نمی شود اینها را از هم جدا کرد. من این حد کارکردنم را در وهله اول برای به دست آوردن هویت مستقل اجتماعی انجام می دهم. پدرم معتقد بود باید روی پای خودمان بایستیم و همین شد که از سال های اول جوانی، کار می کردیم. کم کم هرچه پیشرفت کردم، راضی تر شدم و وقتی انرژی ام در بازیگری اشباع شد، به این فکر کردم که این انرژی را جای دیگری هم صرف کنم. کار تا الان بیشتر از آنکه بحث مالی داشته باشد، بحث معنوی داشته. همیشه دلم می خواست کاری کنم که شغلی تولید کنم و... همه اینها برای من خیلی مهم است. اصلا دلم نمی خواست فقط یک بازیگر باشم و به شهرت و پول آن اکتفا کنم. می توانم بگویم همه اینها از یک نیاز به هویت اجتماعی شروع شده و بعد هم با امیدواری و نگاه سازنده، ادامه پیدا کرد.

پس امیدواری هم هست؟

فکر می کنم زندگی خیلی کوتاه است و آدم باید هر لحظه آن را زندگی کند و نفس بکشد. افسردگی را دوست ندارم، چون هر لحظه ای ممکن است نباشم و برای همین فکر می کنم باید در تک تک لحظات زندگی امیدوار باشم و به ساختن اتفاق های خوب و تازه فکر کنم.

اگر بخواهید یکی از خصلت های مادرتان را برای خودتان نگه دارید، کدام را نگه می دارید؟

صبوری و اقتدارش. من این اقتدار مامان را خیلی دوست دارم. هیچ کس نتوانسته حریم مادرم را بشکند و به آن ورود کند و من این را خیلی دوست دارم.




ارسال توسط کاربر
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 53 صفحه بعد